93/8/8
12:44 ع
sms های زیبای تنهایی سری جدید ...
تنهاترین آدم ها یه سایه دارند باهاش حرف بزنند ، از وقتی رفتی آنقدر غرق ظلماتم که سایه ای هم برایم نمانده ! ... تنهایی یعنی : ... ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی .... ... گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ... می ترسم توی تنهایی بمیرم / کمک کن تا دوباره جون بگیرم ... نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد ! امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی ! ... با تو بر مرغان دریایی امیرم / بی تو در زندان تنهایی اسیرم ... هنوز عادت به تنهایی ندارم / باید هرجوریه طاغت بیارم ... تنهای تنها نیز شوم . . . ... قلب من قطعه ای از مزار تنهایی هاست / غم دنیاست که در گوشه ی قلبم پیداست ... من تورادوست دارم . . ... درویش کوچه های تنهایی ام ، کاسه دلتنگی من سکه نگاه تو را کافیست . . . ... این بار مبلغ قبض موبایلم خیلی کم شده بود ! ... کاش میشد هیچکس تنها نبود ... چون خیالت همه شب مونس و دمساز من است ، شرم دارم که شکایت کنم از “تنهایی” ... در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمیدانستیم .... از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
من یه موبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد . . .
وقت است که یک چندی در خانه ی ما آیی
در خانه ی ما آمد ، آن پادشه خوبان
آن پادشه خوبان ، داد از غم تنهایی . . .
حتی برای “ تو ” که سالها منتظر در زدنت بودم . . .
یه وقت هایی به من نزدیک تر شو / دارم حس میکنم از دست میرم . . .
با تو در کاخ وفا ارباب عشقم / بی تو در کوه جفا سنگی حقیرم . . .
اسیرم بین عشق و بی خیالی / چه دنیای غریبی بی تو دارم . . .
بیکس و رسوا نیز شوم . . .
باز هم آرامم . . .
خدا را دارم . . .
وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی / بی تو هر جا بروم باز وجودم تنهاست
تو دیگری را . . .
دیگری دیگری را . . .
اینچنین است که همه تنهاییم . . .
اما اصلا خوشحال نشدم !
هشتصد هزار و ششصد !
عددی که تنهایی ام را به رخم می کشید . . .
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود . . .
من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمیدانستیم
رنج بیعشقی و تنهایی و بیمهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمیدانستیم . . .
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم . . .